ای کاش دلم اســــــــــــــــــیر و بیمار نبود
در بــند نــــــــــــــگاه او گرفــــــتار نبود
من عاشق و او ز عشق من بی خبر است
ای کـــــــاش دل و دلـــــبر و دلـــدار نبود
می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت
زنهـــار به کــــــس مگو این راز نهــــفت هر لالــــه که پـــژمرد نـــخواهد بشکفت
ما را هوسی به این گدایی انداخت در دام کثیف آشنایی انداخت
از دوری و دوستی گذشتیم دریغ وصل آمد و بین ما جدایی انداخت