باورها

باورها




آدما دل خوش میکنن که تو این دو روزه زندگی میخوان همدیگه رو بشناسن;  
اما..........

اما تازه اون روزی که راه زندگیشون از هم جدا بشه میفهمن که این مدت فقط داشتن خودشون رو میشناختن و بس!


ای کاش میفهمیدن در کنار هم بودن یعنی -باور کردن- ; نه شناختن!

این فرصتها از دست میرن و در پایان راه ما میمونیم و باورهامون. چه زشت, چه زیبا, این همه اون چیزیست که از گذر پرشتاب روزها برامون باقی میمونه...

آخر همه این فرازو نشیب ها فقط اون هایی در "خاطرمون" و در "کنارمون" باقی میمونن که باورشون کردیم:
همون جوری که بودن, ما فقط -باور- کردیم
... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد