آدما دل خوش میکنن که تو این دو روزه زندگی میخوان همدیگه رو بشناسن;
اما..........
ای کاش میفهمیدن در کنار هم بودن یعنی -باور کردن- ; نه شناختن!
این فرصتها از دست میرن و در پایان راه ما میمونیم و باورهامون. چه زشت, چه زیبا, این همه اون چیزیست که از گذر پرشتاب روزها برامون باقی میمونه...
آخر همه این فرازو نشیب ها فقط اون هایی در "خاطرمون" و در "کنارمون" باقی میمونن که باورشون کردیم:
همون جوری که بودن, ما فقط -باور- کردیم...