سکوت نیمه شب مرا به فکر کردن وا میدارد.بی خوابی و نیاز به شنیدن
صدایت،اما افسوس که نمیتوانم صدای شیرین و دلنوازت را بشنوم.
چقدر سکوت شب بد است.از تاریکی بیزارم. و از تنهایی هم.ای کاش «تو»
در کنارم بودی،چه آرزوی محالی!
دلم میخواهد وقتی چشمانم را میبندم،فقط خواب «تو» را ببینم. آرزوی
همیشگی من! اما «تو»آنقدر نامهربانی که حتی در خواب هم به سراغم
نمی آیی!
من از شب شاکیم ای یار...