اگر تـو نباشی...
اگر تو نباشی هزار بار گریه هم مرا سبک نمی کند..
و ابرهای مهربان هم نمی توانند..
غباری را که بر دلم خواهد نشست بشویند..
اگر تـو نباشی...
چه خواب باشم و چه بیدار..
حتم دارم روزگار تکه کاغذیست افتاده در گوشه ای از خیابان ..
خیابانی که پای هیچ عاشقی به آن باز نشده است..
اگر تـو نباشی...
چه در کنار پنجره بایستم..
چه در شبستانی نمور و بی نور بنشینم..
اشتیاقی برای دیدن آفتاب ندارم..
اگر تـو نباشی...
دوری تـو را بی تعارف بگویم..
حتی به اندازه یک نفس کشیدن تاب ندارم..