منم دوست دارم توی یه همچین تابوتی دفن بشم اما این فرشته و ... کنارش نباشه و متن سنگ قبر رو خودم انتخواب کنم . ازادی چه زندان ها که برای تو نکشیده اند ... نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد . نمیدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت اما بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد .توتک باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم خوشش را سخت بر گلویم بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد و بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را
منم دوست دارم توی یه همچین تابوتی دفن بشم اما این فرشته و ... کنارش نباشه و متن سنگ قبر رو خودم انتخواب کنم .
ازادی چه زندان ها که برای تو نکشیده اند ...
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد . نمیدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت اما بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد .توتک باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم خوشش را سخت بر گلویم بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد و بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را
ولی من این شعرو میخوام بدم بنویسن
یاران همه رفتن نوبت به نوبت خوشا روزی که نوبت بر من آید