
هر چه انسان بیافریند خدا آفریده است ...
ریاضیات
یک خصوصیت جالبی داره . که این خصوصیت یکی از تمایزات اساسی ریاضی با سایر
علوم است . که به نظر من تنها در انحصار ریاضی است .
در ریاضی با تعریف
یک مفهوم عالمی به سوی شما گشوده می شود که خود اسرار فراوانی دارد . وقتی
شما یک مفهوم ریاضی را تعریف می کنید ، تمام قضایا و نتایج ناشی از آن
تعریف آفریده می شود . یعنی بلافاصله پس از تعریف مفهوم عالمی شکل میگیرد
. هر چند در آن لحظه چیزی از آن عالم بر ریاضی دان نمایان نباشد . بعد از
تعریف است که ریاضی دان باید به جستجو و کشف روابط جدید در این عالم
بپردازد و قضایای موجود را یکی پس از دیگری ثابت کند . وقتی مدتی ریاضی
دان در درون این عالم گشت و گذار کرد ، ریاضی دان از فضایی در ریاضی و
خارج از آن عالم قبلی رابطه این عالم جدید را با سایر بخش ها بررسی میکند
. و ارتباط را بیان و شاید خود این ارتباطات عالم جدیدی را ایجاد کند .
مثلا ریاضی دان در فضایی جبری مفهوم گروه را تعریف میکند . تمام قضایا و
مفاهیم و روابط در مورد گروه ها ایجاد می شود . سپس با گذشت زمان ریاضی
دان از خارج جبر (و البته درون ریاضی) به جبر می نگرد . ارتباط این بخش را
با سایر بخش ها مانند هندسه ، آنالیز و … بررسی میکند و این چنین شاخه های
جدید ریاضی خلق می شود.
آفرینش ریاضی این چنین معنا میگیرد . چنان که
حتی شاخه هایی در ریاضی محض خلق می شود که هیچ کاربرد خارجی ندارد و تنها
مفاهیم ذهنی است . عالم هایی که در ذهن ریاضی دان هاست .
اما چرا گفتم
این خاصیت منحصر به ریاضی است ؟ در تمام علوم غیر از ریاضی ، کاری که
دانشمندان و محققین آن رشته می کنند آن است که آنچه از واقعیت را که می
بینند ، شرح دهند . یعنی وظیفه شان تنها کشف آنچه در اطراف ما وجود دارد ،
است . در علوم انسانی و حتی فلسفه هم چنین است . آنها تنها به ” هست ها ”
توجه دارند و تمام تلاششان بیان دقیق و صحیح این ” هست ها ” است . اما در
ریاضی بخشی به علت مسائل تجربی ایجاد می شوند که اینها هم کشف است . اما
بخش دیگری هم دارد و آن آفرینش عالم های تازه است . البته احتمالا جز
ریاضی دانها (و ریاضی خوانها ) کسی به این عوالم اهمیت نمی دهد !!
.:: نکته :آفرینش در ریاضی توسط انسان اصلا به خدا شناسی اسلامی آسیب نمی زند ، که هر چه انسان بیافریند خدا آفریده است !
